مشهور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • معروف، نامدار
  • فونتیک فارسی

    mashhoor
  • صفت
    famous, famed, well-known, celebrated, eminent, storied, reputable, renowned, conspicuous, prestigious, prominent, illustrious, notable
    • - یک مؤلف مشهور

    • - a well-known author
    • - او از ته دل آرزو می‌کرد که ثروتمند و مشهور شود.

    • - He aspired to become rich and famous.
    • - او می‌خواست مشهور و محبوب بشود؛ ولی تنها چیزی که نصیب او شد، رسوایی بود.

    • - He wanted to become famous and popular but all he gained was notoriety.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد مشهور

ارجاع به لغت مشهور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مشهور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مشهور

لغات نزدیک مشهور

پیشنهاد بهبود معانی