آخرین به‌روزرسانی:

بدنام به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

badnaam
صفت

disreputable, infamous, notorious, trash, ignominious

عامیانه scuzzy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

dive

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بدنام

  1. مترادف:
    آلوده‌دامن بی‌آبرو رسوا لجن‌مال مفتضح ننگین
    متضاد:
    خوشنام
  1. مترادف:
    بدآوازه

ارجاع به لغت بدنام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدنام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بدنام

لغات نزدیک بدنام

پیشنهاد بهبود معانی