هوس به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • میل، شهوت
  • فونتیک فارسی

    havas
  • اسم
    whim, crotchet, caprice, frivolity, whimsicality, capriciousness
    • - حمایت مردم از او از روی هوس بود.

    • - The people's support for him was very capricious.
    • - روزنامه‌ها تابع هوا و هوس صاحبان خود شدند.

    • - Newspapers became subject to the caprices of their owners.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد هوس

ارجاع به لغت هوس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هوس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/هوس

لغات نزدیک هوس

پیشنهاد بهبود معانی