با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Common Sense

ˈkɑːmənˈsens ˈkɒmənsens
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B1
عقل سلیم، شعور متعارف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- So far, I've had the common sense not to tweet anything ghastly.
- تا اینجای کار عقل سلیم حکم می‌کند چیز تندوتیزی توییت نکنم.
- Use your common sense.
- از شعور متعارفت استفاده کن.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد common sense

  1. noun sound judgment
    Synonyms: acumen, cool, experience, good reasoning, good sense, gumption, horse sense, horse sense, intelligence, levelheadedness, logic, mother wit, practicality, prudence, rationality, reason, reasonableness, sense, sensibleness, sound judgment, sound sense, soundness, sweet reason, wisdom, wit, wits
    Antonyms: foolishness, impracticality, insanity, unreasonableness
  2. adjective reasonable
    Synonyms: astute, commonsensical, cool, down-to-earth, hard-headed, judicious, levelheaded, matter-of-fact, practical, rational, realistic, sane, sensible, shrewd, sound
    Antonyms: foolish, impractical, insane, unreasonable, unsensible, unsound

ارجاع به لغت common sense

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «common sense» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/common-sense

لغات نزدیک common sense

پیشنهاد بهبود معانی