حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین به‌روزرسانی:
Have Difficulties
معنی have difficulties | جمله با have difficulties
collocation
دچار مشکل بودن / مشکل داشتن
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'm having difficulties with my computer.
من با کامپیوترم مشکل دارم.
Are you having difficulties understanding the instructions?
آیا در درک دستورالعمل ها مشکل دارید؟
ارجاع به لغت have difficulties
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «have difficulties» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/have-difficulties
لغات نزدیک have difficulties
- - have children
- - have clothes altered
- - have difficulties
- - have difficulty
- - have dinner