با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Round Up

American: ˈraʊndˈəp British: raʊndʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    (احشام) گردآوری کردن
  • phrasal verb
    فراخواندن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد round up

  1. verb collect, gather
    Synonyms: assemble, bring in, bring together, cluster, drive, group, herd, marshal, muster, rally
    Antonyms: disperse, scatter

ارجاع به لغت round up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «round up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/round up

لغات نزدیک round up

پیشنهاد بهبود معانی