Cutthroat

ˈkətˌθrot ˈkətˌθrot ˈkətˌθrot
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cutthroats

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: cut-throat

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بی‌امان، شدید (رقابت و غیره)
    • - Many small businesses struggle to survive in a market dominated by cutthroat competition.
    • - بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک برای بقای خود در بازاری که تحت سلطه‌ی رقابت بی‌امان است، مبارزه می‌کنند.
    • - The cut-throat price war between the two supermarkets resulted in the closure of many local businesses.
    • - جنگ شدید قیمت بین دو سوپرمارکت منجر به تعطیلی بسیاری از مشاغل محلی شد.
  • noun countable
    آدم‌کش، جانی، جنایت‌کار
    • - The community was relieved when the cut-throat was caught.
    • - وقتی که آدم‌کش دستگیر شد، جامعه نفس راحتی کشید.
    • - The cut-throat lurked in the shadows, waiting for his next unsuspecting victim.
    • - جانی در سایه‌ها کمین کرده بود و منتظر قربانی ازهمه‌جابی‌خبر بعدی‌اش بود.
  • adjective
    بی‌رحم (شخص)، بی‌رحمانه (روش و غیره)
    • - The cutthroat boss made life miserable for his employees.
    • - رئیس بی‌رحم زندگی را برای کارمندانش ملال‌آور کرد.
    • - cutthroat methods
    • - روش‌های بی‌رحمانه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cutthroat

  1. adjective ruthless
    Synonyms: barbarous, bloodthirsty, cruel, dog-eat-dog, ferocious, hard as nails, merciless, pitiless, relentless, savage, unprincipled, vicious

ارجاع به لغت cutthroat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutthroat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cutthroat

لغات نزدیک cutthroat

پیشنهاد بهبود معانی