فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Intellection

ˌɪnˈtlekʃən ˌɪntɪˈlekʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    تعقل، تفهم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد intellection

  1. noun The process of using your mind to consider something carefully
    Synonyms: thinking, thought, thought-process, cerebration, mentation

ارجاع به لغت intellection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intellection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intellection

لغات نزدیک intellection

پیشنهاد بهبود معانی