فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Languor

ˈlæŋɡər ˈlæŋɡər ˈlæŋɡə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    مستی، ضعف، فتور، ماندگی، پژمردگی
    • - the languor of convalescence
    • - بی‌رمقی دوران نقاهت
    • - the languor of hot summer afternoons
    • - رخوت در بعد از ظهرهای گرم تابستان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد languor

  1. noun lethargy
    Synonyms: apathy, dullness, fatigue, idleness, inaction, inactivity, laziness, listlessness, sluggishness, tiredness, torpor, weakness

ارجاع به لغت languor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «languor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/languor

لغات نزدیک languor

پیشنهاد بهبود معانی