فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Live Through

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • phrasal verb C2
    از رویدادی سخت جان سالم به در بردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد live through

  1. phrasal verb Survive a difficult period or event

ارجاع به لغت live through

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «live through» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/live-through

لغات نزدیک live through

پیشنهاد بهبود معانی