فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Palliation

ˌpælɪˈeɪʃn̩ ˌpælɪˈeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    تسکین، کاهش دادن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد palliation

  1. noun Freedom, especially from pain
    Synonyms: mitigation, alleviation, assuagement, ease, extenuation, relief

ارجاع به لغت palliation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «palliation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/palliation

لغات نزدیک palliation

پیشنهاد بهبود معانی