فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Permanency

American: ˈpɜrːmənənsi British: ˈpɜːmənənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    (رسمی) استمرار، تداوم، ثبات، دوام، پایداری
  • noun
    چیز دائم، چیز ماندگار، کار دائم، شغل دائمی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد permanency

  1. noun The property of being able to exist for an indefinite duration
    Synonyms: permanence
    Antonyms: impermanence

ارجاع به لغت permanency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «permanency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/permanency

لغات نزدیک permanency

پیشنهاد بهبود معانی