امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Taught

tɒːt tɔːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    teach
  • شکل سوم:

    taught
  • سوم‌شخص مفرد:

    teaches
  • وجه وصفی حال:

    teaching

معنی و نمونه‌جمله‌ها

زمان گذشته‌ی ساده و قسمت سوم فعل Teach

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The teacher taught about the importance of recycling.
- معلم درمورد اهمیت بازیافت درس داد.
- The professor taught his students how to solve complex mathematical equations.
- استاد به دانشجویان آموزش داد که چگونه معادلات پیچیده‌ی ریاضی را حل کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد taught

  1. verb Educate; instill knowledge
    Synonyms: accustomed, memorized, repeated, rehearsed, primed, practiced, molded, qualified, schooled, prepared, grounded, reared, disciplined, trained, exercised
    Antonyms: learnt, cultivated, mastered, followed
  2. verb Impart skills or knowledge to
    Synonyms: educated, tutored, edified, trained, nurtured, schooled, developed, explained, directed, shown, instructed, guided, instilled, coached, prepared, stuffed, crammed, implanted, enlightened, imbued, preached, illustrated, disciplined, initiated, expounded, formed, exhorted, inculcated, learnt, interpreted, fitted, drilled, reared, disseminated, lectured, professed, demonstrated
    Antonyms: acquired, gained, learnt
  3. adjective Having a formal education
    Synonyms: informed

ارجاع به لغت taught

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «taught» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/taught

لغات نزدیک taught

پیشنهاد بهبود معانی