Wording

ˈwɜrːdɪŋ ˈwɜːdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    worded
  • شکل سوم:

    worded
  • سوم شخص مفرد:

    words

معنی

  • noun uncountable
    عبارت‌سازی، جمله‌بندی، کلمه‌بندی، بیان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wording

  1. noun way of expressing a thought
    Synonyms: choice of words, diction, language, locution, manner, mode, parlance, phraseology, phrasing, style, terminology, turn of phrase, wordage, words

لغات هم‌خانواده wording

ارجاع به لغت wording

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wording» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wording

لغات نزدیک wording

پیشنهاد بهبود معانی