فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آبرسانی به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
شکل نوشتاری دیگر این لغت: آبرسانی
معنی و نمونه‌جمله‌ها
فرآیند رساندن آب
فونتیک فارسی
aabresaani, aabrasaani
اسم
water supply, hydration, water system, irrigation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- آبرسانی در منطقه به‌طور منظم نظارت می‌شود تا از کمبودها جلوگیری شود.
- The water supply in the region is monitored regularly to prevent shortages.
- سیستم آبرسانی در میدان نیاز به تعمیر دارد.
- The irrigation system in the field needs repair.
ارجاع به لغت آبرسانی
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «آبرسانی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبرسانی
لغات نزدیک آبرسانی
- - آبرسان
- - آب رساندن
- - آبرسانی
- - آب رسانی کردن
- - آب رفتگی