با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Anti-natalist

    ˌæntiˈneɪt̬lɪst ˌæntiˈneɪtlɪst
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: antinatalist

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    (شخص) زایش‌ستیز، تولدستیز، حیات‌ستیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - As an anti-natalist, she often discusses the ethical implications of procreation.
    - او به‌عنوان یک زایش‌ستیز، اغلب مفاهیم اخلاقی تولیدمثل را مورد بحث قرار می‌دهد.
    - The anti-natalist perspective challenges traditional views on family and reproduction.
    - دیدگاه تولدستیز، دیدگاه‌های سنتی در مورد خانواده و تولیدمثل را به چالش می‌کشد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت anti-natalist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «anti-natalist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anti-natalist

    لغات نزدیک anti-natalist

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار