با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Bibliophile

    ˈbɪbliəfaɪl ˈbɪbliəfaɪl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      bibliophiles

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable formal
    دوستدار کتاب، کتاب‌دوست، عشق کتاب، عاشق شکل و ظاهر کتب، کتاب جمع‌کن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - As a bibliophile, I always have a book with me wherever I go.
    - به‌عنوان یک دوستدار کتاب، همیشه هرجا که می‌روم یک کتاب همراه دارم.
    - My best friend is a true bibliophile.
    - بهترین دوست من یک کتاب‌دوست واقعی است.
    - The bibliophile eagerly awaited the release of the latest bestseller.
    - کتاب‌دوست مشتاقانه منتظر انتشار جدیدترین کتاب پرفروش بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bibliophile

    1. noun Someone who loves (and usually collects) books
      Synonyms: booklover, book collector, reader, bookworm, bibliolater, bibliophilist, antiquarian, bibliomaniac, book nut, book lover

    ارجاع به لغت bibliophile

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bibliophile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bibliophile

    لغات نزدیک bibliophile

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی