با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Bilingual

    baɪˈlɪŋɡwəl baɪˈlɪŋɡwəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective C1
    (شخص، کشور، نوشته) دو زبانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - a bilingual book
    - کتابی که به دو زبان نوشته شده است.
    - Many parents oppose bilingual education in schools.
    - بسیاری از والدین با آموزش دو زبانه در مدارس مخالف‌اند.
    - Bilingual people speak two languages well.
    - اشخاص دوزبانه به‌خوبی به دو زبان صحبت می‌کنند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bilingual

    1. noun A person who speaks two languages fluently
      Synonyms: bilingualist

    ارجاع به لغت bilingual

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bilingual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bilingual

    لغات نزدیک bilingual

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی