فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Boot Camp

ˈbuːtˈkæmp buːtkæmp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun phrase
    اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد boot camp

  1. noun basic training camp
    Synonyms: military training, recruit training facility

ارجاع به لغت boot camp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boot camp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boot camp

لغات نزدیک boot camp

پیشنهاد بهبود معانی