با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Fancy-schmancy

    ˌfæn.siˈʃmæn.si ˌfæn.siˈʃmɑːn.si
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective informal
    بیش‌ از حد شیک، بیش‌ از حد باکلاس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - She strutted into the party wearing a fancy-schmancy dress.
    - او با لباس بیش‌ از حد شیکی وارد مهمانی شد.
    - The chef prepared a fancy-schmancy meal.
    - سرآشپز غذای بیش‌ از حد باکلاسی را آماده کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت fancy-schmancy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fancy-schmancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fancy-schmancy

    لغات نزدیک fancy-schmancy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی