با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    GTG

    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    GTG مخفف عامیانه‌ی عبارت Got to Go است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation informal
    باید برم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Meeting starting soon, GTG!
    - جلسه داره شروع می‌شه؛ باید برم!
    - I'd love to keep talking, but I'm afraid I've GTG now.
    - من دوست دارم به صحبت ادامه بدم، اما متاسفم الان باید برم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت GTG

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «GTG» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gtg

    لغات نزدیک GTG

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی