Medical Student

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      medical students

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun
    پزشکی دانشجوی پزشکی، دانشجوی رشته‌ی پزشکی link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The medical student participated in a research project.
    - دانشجویان پزشکی در پروژه‌ای تحقیقاتی شرکت کردند.
    - Behzad became a medical student after years of hard work.
    - بهزاد پس‌از سال‌ها تلاش سخت، دانشجوی پزشکی شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد medical student

    1. noun an individual who is enrolled in a medical school program, pursuing education and training to become a physician or doctor

    ارجاع به لغت medical student

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «medical student» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/medical-student

    لغات نزدیک medical student

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه