با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Metrics

    ˈmetrɪks ˈmetrɪks
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun plural
    (در اندازه‌گیری) شاخص، معیار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The company uses metrics to track the performance of their marketing campaigns.
    - این شرکت از معیارهایی برای ردیابی عملکرد کمپین‌های بازاریابی خود استفاده می‌کند.
    - The metrics show a significant increase in website traffic since implementing the new SEO strategy.
    - این شاخص‌، افزایش قابل‌توجهی در ترافیک وب‌سایت از زمان اجرای استراتژی جدید سئو (بهینه‌سازی موتور جست‌وجو) را نشان می‌دهد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت metrics

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «metrics» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/metrics

    لغات نزدیک metrics

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی