آیکن بنر

طولانی‌ترین خسوف قرن در ۱۶ شهریور، خسوف به انگلیسی چی می‌شه؟

ماه‌گرفتگی به انگلیسی (۱۶ شهریور)

مشاهده
    آخرین به‌روزرسانی:

    Milkmaid

    ˈmɪlkmeɪd ˈmɪlkmeɪd

    معنی milkmaid

    noun

    دختر شیردوش، زن کارگر لبنیات، شیرفروش زن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد milkmaid

    1. noun a woman who works in a dairy
      Synonyms:
      dairymaid

    ارجاع به لغت milkmaid

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «milkmaid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/milkmaid

    لغات نزدیک milkmaid

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    incurious implicant refuse German BYOB aw give someone advice the Highway Code estate sale render aggression malformation malpractice simply bastard کلیه سرمه ای بانو اتریش دقیقه دلخواه موش چاقو ذوزنقه نوار بهداشتی دستکش بیهوش مایو کچل شکمو