فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

درآوردن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کندن (لباس و ...)

فونتیک فارسی

dar aavardan
فعل متعدی

to take off, to remove, to strip

درآوردن آن کفش‌های تنگ مرا راحت کرد.

It was a relief to take off those tight shoes.

همچنان که مردم او را تحریک می‌کردند، او به درآوردن لباسش ادامه داد.

He continued to take off his clothes while the crowd egged him on.

بیرون آوردن

فونتیک فارسی

dar aavardan
فعل متعدی

to take out, to draw out, to withdraw, to pull out

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

او تصمیم گرفت عکس‌های قدیمی را از جعبه درآورد.

She decided to take out the old photographs from the box.

معلم از او خواست که تکالیفش را برای بررسی درآورد.

The teacher asked him to draw out his homework for review.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت درآوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درآوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درآوردن

لغات نزدیک درآوردن

پیشنهاد بهبود معانی