فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Babyhood

ˈbeɪbihʊd ˈbeɪbihʊd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    بچگی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد babyhood

  1. noun period of infancy
    Synonyms: childhood, diaper days, infanthood
    Antonyms: adolescence, adulthood

ارجاع به لغت babyhood

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «babyhood» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/babyhood

لغات نزدیک babyhood

پیشنهاد بهبود معانی