فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Flimflam

ˈflɪmflæm ˈflɪmflæm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adverb
    حقه‌بازی کردن، سرهم‌بندی کردن، حقه‌بازی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد flimflam

  1. verb deceive, swindle
    Synonyms: bilk, burn, cheat, chisel, con, defraud, diddle, dupe, fleece, fool, gip, gull, gyp, hose, pull a fast one, rip off, rook, sandbag, scam, shaft, steal, take for a ride, trick

ارجاع به لغت flimflam

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flimflam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flimflam

لغات نزدیک flimflam

پیشنهاد بهبود معانی