فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Impotency

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • ( impotence ) کاری، سستی کمر، عنن، ناتوانی، ضعف جنسی، لاغری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد impotency

  1. noun An inability (usually of the male animal) to copulate
    Synonyms: impotence, powerlessness
    Antonyms: powerfulness, potency, power, potence

ارجاع به لغت impotency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impotency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impotency

لغات نزدیک impotency

پیشنهاد بهبود معانی