فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Integument

ɪnˈteɡjəmənt ɪnˈteɡjəmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    پوشش، پوست، جلد، پوشش‌دار کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد integument

  1. noun The tissue forming the external covering of the body
    Synonyms: skin, epidermis, aril, coat, covering, envelope, hide, tegmentum, pelt

ارجاع به لغت integument

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «integument» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/integument

لغات نزدیک integument

پیشنهاد بهبود معانی