فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Interlaminate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    در بین ورقه‌ها یا طبقات متناوب قرار دادن، متورق کردن، ورقه‌ورقه بین هم گذاردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت interlaminate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interlaminate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interlaminate

لغات نزدیک interlaminate

پیشنهاد بهبود معانی