گذشتهی ساده:
shippedشکل سوم:
shippedسوم شخص مفرد:
shipsوجه وصفی حال:
shippingشکل جمع:
shipsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در نیروی دریایی نامنویسی کردن، به خدمت نیروی دریایی درآمدن
رفتن، ترک کردن، خارج شدن (به دلیل دست نیافتن به موفقیت و غیره)
رفتن، ترک کردن، خارج شدن (به دلیل دست نیافتن به موفقیت و غیره)
ارسال کردن، فرستادن چیزی از جایی به جای دیگر، خارج کردن (کالا یا افراد از یک مکان)
رفتن، عازم شدن (ترک کردن جایی و رفتن به جای دیگر برای انجام امور نظامی)
رفتن، عازم شدن (ترک کردن جایی و رفتن به جای دیگر برای انجام امور نظامی)
یا رفتارت را عوض کن یا از اینجا برو (به این معنی که شخص باید رفتار معقولانه یا مسئولانهتری داشته باشد، در غیر این صورت باید جایی را که در آن است ترک کند یا از کاری که انجام میدهد دست بکشد)
when (or if) one's ship comes in (or home)
وقتی که کسی پولدار بشود، درصورت ثروتمند شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ship» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ship