امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Teaching

ˈtiːtʃɪŋ ˈtiːtʃɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    taught
  • شکل سوم:

    taught
  • سوم‌شخص مفرد:

    teaches
  • شکل جمع:

    teachings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
آموزش، تعلیم، تدریس، آموزگاری، معلمی، اصول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Teaching requires knowledge and talent.
- معلمی علم و استعداد لازم دارد.
- the teachings of Ali
- تعلیمات حضرت علی (ع)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد teaching

  1. noun education
    Synonyms: apprenticeship, book learning, coaching, cultivation, culture, discipline, drilling, enlightenment, guidance, instruction, learning, reading, schooling, training, tutelage, tutoring

لغات هم‌خانواده teaching

ارجاع به لغت teaching

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «teaching» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/teaching

لغات نزدیک teaching

پیشنهاد بهبود معانی