آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

انجامیدنی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / anjaamidani /

performable, doable, capable of being done, capable of being fulfilled

performable

doable

capable of being done

capable of being fulfilled

انجام‌پذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

رقص او پیچیده بود؛ اما کاملاً انجامیدنی توسط رقصندگان بود.

Her choreography was intricate yet entirely performable by the dancers.

با برنامه‌ریزی دقیق، این کار انجامیدنی شد.

With careful planning, the task became more doable.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت انجامیدنی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انجامیدنی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انجامیدنی

لغات نزدیک انجامیدنی

پیشنهاد بهبود معانی