accomplished, complete, completed, done, finished, fulfilled, consumed, carried out
accomplished
complete
completed
done
finished
fulfilled
consumed
carried out
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نظرسنجی انجامیده بینشهای ارزشمندی را ارائه داد.
The completed survey provided valuable insights.
پروژه انجامیده و آمادهی ارائه است.
The project is finished and ready for presentation.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «انجامیده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انجامیده