با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Buying

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bought
  • شکل سوم:

    bought
  • سوم شخص مفرد:

    buys

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun A1
    خرید، ابتیاع
    • - the bulk buying
    • - خرید عمده
    • - He went to town with the purpose of buying a new television.
    • - او به‌منظورِ خرید تلویزیون جدید به شهر رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد buying

  1. noun purchasing
    Synonyms: getting, obtaining, acquiring, shopping, procuring, ordering, transaction
    Antonyms: selling

ارجاع به لغت buying

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «buying» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/buying

لغات نزدیک buying

پیشنهاد بهبود معانی