با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Dc

    ˌdiː ˈsiː ˌdiː ˈsiː
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    abbreviation
    (موسیقی) داکاپو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    abbreviation
    (برق) جریان مستقیم (dc هم می‌نویسند)
    abbreviation
    بخش کلمبیا (ناحیه‌ی فدرال که شهر واشنگتن در آن قرار دارد) (.D.C هم می‌نویسند)
    abbreviation
    دکتر کیروپراکتیک
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد dc

    1. noun An electric current that flows in one direction steadily
      Synonyms: direct current, direct electric current
    2. noun The district occupied entirely by the city of Washington; chosen by George Washington as the site of the capital of the United States and created out of land ceded by Maryland and Virginia
      Synonyms: district-of-columbia, dc

    ارجاع به لغت dc

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dc

    لغات نزدیک dc

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی