آخرین به‌روزرسانی:
Gristle
ˈɡrɪsl
ˈɡrɪsl
معنی
مترادف و متضاد gristle
-
noun tough elastic tissue; mostly converted to bone in adultsSynonyms:cartilage osseous matter ossein
ارجاع به لغت gristle
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «gristle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gristle
لغات نزدیک gristle
- - grist
- - grist to (or for) one's mill
- - gristle
- - gristliness
- - gristly