با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Hai

    American: hai British: hai
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    interjection
    هی، آهای

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - "Hai! Look who just arrived!"
    - هی! ببین کی تازه از راه رسیده!
    - Hai! I can’t believe we made it!
    - هی! نمی‌تونم باور کنم که ما موفق شدیم!
    interjection
    سلام
    - Hai! It's great to see you!
    - سلام! خوش‌حالم که می‌بینمت!
    - Hai! I’ve missed you so much!
    - سلام! دلم برات خیلی تنگ شده بود!
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hai

    1. interjection a shout expressing joy, or a question, or used to attract attention
      Synonyms: hey
    2. interjection a word of greeting
      Synonyms: hi

    ارجاع به لغت hai

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hai» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hai

    لغات نزدیک hai

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی