فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Kris
ˈkrɪs
ˈkrɪs
گذشته‌ی ساده:
krissedشکل سوم:
krissedسوم‌شخص مفرد:
krisesوجه وصفی حال:
krissingشکل جمع:
krisesمعنی
مترادف و متضاد kris
-
noun A Malayan dagger with a wavy bladeSynonyms:crease creese
ارجاع به لغت kris
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «kris» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kris
لغات نزدیک kris
- - krill
- - krimmer
- - kris
- - krishna
- - krishnaism