با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Mesopotamian

    ˌmɛz.ə.pəˈteɪ.mi.ən ˌmɛs.ə.pəˈteɪ.mi.ən
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective noun singular
    جغرافیا (مربوط به) میان‌رودان، بینُ‌الْنهرین، میان‌رودان، میان‌دورود (نام یک منطقه‌ی تاریخی در عراق است که میانِ دو رود دجله و فرات جای گرفته است.)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Archaeologists discovered Mesopotamian artifacts in the ancient ruins.
    - باستان‌شناسان دست‌سازه‌های بین‌النهرینی را در خرابه‌های باستانی کشف کردند.
    - Mesopotamian culture influenced many subsequent ancient societies.
    - فرهنگ میان‌رودان بر بسیاری از جوامع باستانی بعدی تأثیر گذاشت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت mesopotamian

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mesopotamian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mesopotamian

    لغات نزدیک mesopotamian

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی