با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Misogyny

    ˈmɪzədʒəni mɪˈsɒdʒɪni
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    زن‌ستیزی، زن‌هراسی، تنفر از زنان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The author's novel explores themes of misogyny and its impact on female characters.
    - رمان نویسنده مضامین زن‌ستیزی و تاثیر آن بر شخصیت‌های زن را کاوش می‌کند.
    - The prevalence of misogyny in society highlights the need for education and awareness of gender equality.
    - رواج زن‌ستیزی در جامعه نیاز به آموزش و آگاهی درمورد برابری جنسیتی را برجسته می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد misogyny

    1. noun Hatred of women
      Synonyms: misogynism
      Antonyms: philogyny

    ارجاع به لغت misogyny

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «misogyny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misogyny

    لغات نزدیک misogyny

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند