فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Mousey

ˈmaʊsi ˈmaʊsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    ( mousy ) موش‌دار، موش‌صفت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mousey

  1. adjective Quiet and timid and ineffectual
    Synonyms: mousy
  2. adjective Of something having a drab pale brown color resembling a mouse
    Synonyms: mousy, mouse colored, mouselike

ارجاع به لغت mousey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mousey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mousey

لغات نزدیک mousey

پیشنهاد بهبود معانی