امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Paris

    ˈpærɪs ˈpærɪs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun adjective
    شهر پاریس، (افسانه یونان) فرزند ' پریام '

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد paris

    1. noun The capital and largest city of France; and international center of culture and commerce
      Synonyms:
      capital of France city on the Seine city of love city-of-light genus Paris fashion capital gay Paree French capital

    ارجاع به لغت paris

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «paris» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/paris

    لغات نزدیک paris

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return