معنی pieceworker به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈpisˌwɜrkər ˈpiːsˌwɜːkə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کارگر مزدی، مقاطعه‌کار، پیمان‌کار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The pieceworker carefully counted each item to ensure accuracy.

- مقاطعه‌کار برای اطمینان از صحت، هر مورد را با دقت می‌شمرد.

- Many factories rely on pieceworkers to meet production demands.

- بسیاری از کارخانه‌ها برای برآورده کردن نیازهای تولید به پیمان‌کاران تکیه می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pieceworker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «pieceworker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pieceworker

لغات نزدیک pieceworker

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند