با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    آمبولانس به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    فونتیک فارسی

    aambo(oo)laans
    اسم
    ambulance

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    - پس از مصدومیت شدید بازیکن، آمبولانس به زمین فوتبال فراخوانده شد.

    - The ambulance was called to the soccer field after a player suffered a serious injury.

    - صدای آژیر آمبولانس در خیابان‌های شهر پیچید.

    - The sound of the ambulance siren could be heard echoing through the city streets.

    - آمبولانس برای ارائه کمک‌های پزشکی در محل حادثه حاضر شد.

    - The ambulance arrived at the scene of the car accident to provide medical assistance.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد آمبولانس

    1. بیماربر

    ارجاع به لغت آمبولانس

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «آمبولانس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آمبولانس

    لغات نزدیک آمبولانس

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی