فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Packet

ˈpækɪt ˈpækɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    packets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    بسته، بسته‌ی کوچک، پاکت، جعبه
    • - a packet of aspirin
    • - یک بسته‌ آسپرین
    • - cigarette packet
    • - پاکت سیگار
  • noun countable
    کامپیوتر بسته، بستک (یک واحد دارای ساختار می‌باشد که به وسیله‌ی شبکه‌ی رایانه‌ای با پشتیباتی از حالت بسته منتقل می‌شود، می‌باشد)
    • - I need to download a new packet of data for my project.
    • - باید یک بستک داده‌ی جدید برای پروژه‌ام دانلود کنم.
    • - Make sure to send the packet to the correct email address.
    • - اطمینان حاصل کنید که بستک را به آدرس ایمیل صحیح ارسال کنید.
  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی کالبدشناسی اندام‌های جنسی (در مردان) (اندام‌های خارجی شامل آلت تناسلی، کیسه‌ی بیضه و بیضه‌ها و اندام‌های داخلی شامل مجرای خروجی بیضه، پروستات و مجرای ادرار می‌شوند)
    • - He clutched his packet.
    • - آلتش را در دست گرفت.
    • - The doctor examined his swollen packet.
    • - دکتر آلت متورم او را معاینه کرد.
  • noun countable informal
    انگلیسی بریتانیایی بسته‌ی پول، پول زیاد
    • - The thief stole a packet of cash from the safe.
    • - سارق یک بسته‌ی پول نقد از گاوصندوق دزدید.
    • - She carried a packet of bills in her purse.
    • - او یک بسته اسکناس در کیفش داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد packet

  1. noun small, often flat, bundle
    Synonyms: bag, carton, container, envelope, file, folder, package, parcel, wrapper, wrapping

لغات هم‌خانواده packet

ارجاع به لغت packet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «packet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/packet

لغات نزدیک packet

پیشنهاد بهبود معانی