فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Warrior

ˈwɔːriər / / ˈwɑː- ˈwɒriə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    warriors

معنی و نمونه‌جمله

  • noun countable C1
    رزمجو، جنگاور، سلحشور، محارب، جنگجو، مبارز، دلاور
    • - Rustam and his band of warriors
    • - رستم و پیروان سلحشور او
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد warrior

  1. noun person who fights in combat
    Synonyms: battler, champion, combatant, conscript, enlisted person, fighter, fighting person, GI, hero, serviceperson, soldier, trooper

لغات هم‌خانواده warrior

ارجاع به لغت warrior

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «warrior» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/warrior

لغات نزدیک warrior

پیشنهاد بهبود معانی