با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    بشقاب به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    دوری، پیش‌دستی، دیس کوچک

    فونتیک فارسی

    boshghaab
    اسم
    plate, dish, coaster

    - بشقاب سفید با لبه‌ی قرمز

    - a white plate with a red band around the edge

    - یک بشقاب پر از میوه

    - a plate full of fruits
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بشقاب

    1. ظرف، غذاخوری، دیس‌کوچک

    ارجاع به لغت بشقاب

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بشقاب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بشقاب

    لغات نزدیک بشقاب

    پیشنهاد بهبود معانی