آخرین به‌روزرسانی:
Crasher
ˈkræʃər
ˈkræʃə
شکل جمع:
crashersمعنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
countable
سرزده، ناخوانده (شخصی که بی‌دعوت یا بدون بلیط به مهمانی، کنسرت و... رفته)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't be a crasher. wait for an invitation.
مهمان ناخوانده نباش. منتظر دعوت باش.
She was quite annoyed when a few crashers managed to slip into her birthday celebration.
او بسیار ناراحت شد وقتی چند نفر بی‌دعوت توانستند به جشن تولدش راه پیدا کنند.
مترادف و متضاد crasher
-
noun someone who gets in (to a party) without an invitation or without payingSynonyms:unwelcome guest gatecrasher
ارجاع به لغت crasher
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «crasher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crasher
لغات نزدیک crasher
- - crash-land
- - crash-landing
- - crasher
- - crashing
- - crass