آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Crash-land

kræʃˈlænd kræʃˈlænd kræʃˈlænd

معنی crash-land | جمله با crash-land

verb - transitive verb - intransitive

(به زمین نشاندن اضطراری هواپیما) فرود اجباری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The plane crash-landed in a wheat field.

هواپیما در مزرعه‌ی گندم فرود اضطراری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت crash-land

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crash-land» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crash-land

لغات نزدیک crash-land

پیشنهاد بهبود معانی